نویسنده‌: امام حسن البنا
ترجمه: استاد مصطفی اربابی

بسیاری از مردم می‌پرسند: آیا اخوان المسلمین تصمیم دارند برای برای تحقق آرمانهایشان و رسیدن به هدف از نیرو و قدرت استفاده کنند؟ آیا اخوان المسلمین در پی ایجاد انقلابی در نظام سیاسی و اجتماعی مصر هستند؟
نمی‌خواهم این پرسشگران را در حیرت نگه دارم، بلکه فرصت را غنیمت می‌شمارم؛ و پرده از پاسخی روشن برمی‌گیرم؛ و در نهایت وضوح و شفافیت می‌گویم. هر کس نیز می‌خواهد بشنود؛ اما قدرت، شعار اسلام در همه برنامه‌ها و قوانین آن است.قرآن کریم با وضوح و شفافیت فرموده است:
«وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَیلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ وَعَدُوَّکُمْ» (انفال-60)

«برای (مبارزه با) آنان تا آنجا که می‌توانید نیروی (مادی و معنوی) و (از جمله) اسبهای ورزیده آماده سازید، تا بدان (آمادگی و ساز و برگ جنگی) دشمنِ خدا و دشمن خویش را بترسانید»

پیامبر(ص)فرمود:

الْمُؤْمِنُ الْقَوِیُّ خَیْرٌ مِنْ الْمُؤْمِنِ الضَّعِیفِ

«مؤمن قوی بهتر از مؤمن ضعیف است»

آری قدرت شعار اسلام است.حتی در دعا-که مظهر خشوع و فروتنی است-پیامبر(ص)برای خود چنین دعا کرد؛ و یارانش را تعلیم داد، که با پروردگارشان مناجات کنند:

«اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ الْهَمِّ وَالْحَزَنِ وَأَعُوذُ بِکَ مِنْ الْعَجْزِ وَالْکَسَلِ وَأَعُوذُ بِکَ مِنْ الْجُبْنِ وَالْبُخْلِ وَأَعُوذُ بِکَ مِنْ غَلَبَةِ الدَّیْنِ وَقَهْرِ الرِّجَالِ »[1]

«خدایا به تو پناه می‌برم از غم و اندوه؛ و به تو پناه می‌برم از ناتوانی و تنبلی؛ و به تو پناه می‌برم از بزدلی و بخل؛ و به تو پناه می‌برم از غلبه‌ی قرض و چیرگی مردان»

آیا نمی‌توان دید که پیامبر (ص) در این دعا‌ها از تمام مظاهر سستی و ضعف، به خدا پناه برده است؛ و از ضعف اراده با عنوان غم و اندوه، از ضعف نتیجه با عنوان ناتوانی و تنبلی؛ از ضعف مال و دارایی با عنوان بزدلی و بخل و از ضعف عزت و کرامت با عنوان قرض و چیرگی یاد کرده است؟ آیا از انسانی که پیرو این دین است، چیزی جز این خواسته می‌شود، که در همه چیز شعارش قدرت باشد؟ پس اخوان المسلمین باید نیرومند باشند؛ و در نهایت قدرت عمل کنند.

با وجود این، طرز تفکر اخوان المسلمین بالاتر از آن است، که با قضایا سطحی برخورد کند؛ و به عمق قضایا توجه نداشته باشد؛ و به نتایج کار نیندیشد؛ و اهداف و مقاصد را مورد عنایت قرار ندهند.

آنان می‌دانند که نخستین درجه قدرت، نیروی اعتقاد و ایمان است؛ نیروی وحدت و ارتباط در درجه دوم آن قرار دارد؛ و آن گاه (درجه سوم قدرت) نوبت نیروی بازو و سلاح است. تنها هنگامی‌ ‌می‌توان به جماعتی قدرتمند گفت، که همه این مفاهیم در آن گرد آمده باشد.اگر فقط نیروی بازو و سلاح به کار گرفته شود، آن هم در حالی که ارتباطات در هم ریخته؛ و عقیده و نیروی ایمان به خاموشی گراییده، طبیعی است که سرنوشت آن تباهی و نابودی باشد.

نگاه دیگر، آن که آیا اسلام- که شعارش قدرت است-در هر شرایطی استفاده از قدرت را مجاز می‌داند؟ یا آن را تابع شرایطی قرار می‌دهد؛ و برای آن حد و مرزی می‌شناسد؟

نگاه سوم چنین است: آیا نخستین راه‌حل، استفاده از قدرت است؛ یا به قولی (درمان نهایی، و داغ کردن است؟

آیا در زمان به کار گرفتن قدرت، باید انسان نتایج خوب و بد آن را همراه با شرایط موجود، در نظر بگیرد؛ یا اینکه از قدرت استفاده، واز روش «هر چه پیش آمد خوش آمد» پیروی کند؟

آن چه گفته شد اصولی که اخوان المسلمین، برای استفاده از قدرت، قبل از هر اقدامی مورد توجه قرار می‌دهد. بدیهی است که انقلاب شدیدترین مرحله‌ی استفاده از قدرت است. پس نگاه اخوان المسلمین بسیار عمیق و دقیق است؛ به ویژه در کشور مصر که شورش‌ها، انقلاب‌ها نتیجه‌ای جز آنچه می‌دانید، به بار نیاورده و دستاوردی نداشته است.

پس از همه‌ی این نگرش‌ها و ملاحظات، به این پرسشگران می‌گویم: اخوان المسلمین زمانی از قدرت استفاده می‌کند، که راه دیگری وجود نداشته باشد. آن هم زمانی که مطمئن باشد، نیروهایش از لحاظ ایمانی و وحدت در اوج هستند؛ و اگر از قدرت استفاده کنند، در ان بسیار شفاف خواهند بود؛ و قبل از آن هشدارهای لازم را خواهند داد. پس از هشدار نیز مدتی منتظر می‌مانند؛ سپس با کرامت و عزت بر می‌دارند؛ و مسؤولیت نتایج آن را با کمال خشنودی و آرامش می‌پذیرند.اخوان المسلمین به انقلاب نمی‌اندیشد؛ به آن اطمینان ننموده‌ و به نتیجه‌ی آن اعتقاد ندارد.

اگر چه با صراحت به حکومت مصر اعلام کرده است، که اگر اوضاع به‌ این منوال بگذرد؛ و مسؤولان امور، به اصلاحات زود هنگام دست نزنند؛ و مشکلات را حل نکنند، به یقین انقلاب در کشور صورت خواهد گرفت؛ اما این انقلاب کار اخوان المسلمین و جماعت آنان نیست، بلکه شرایط سخت، مقتضیات زمان و مکان و بی‌توجهی به اصلاحات، آن را رقم خواهد زد.

این مشکلات به مرور به یکدیگر گره می‌خورند؛ و در گذر ایام گذرشان کور می‌شود؛ و این هشداری است که مسؤولان بایدآن را جدی بگیرند؛ و به صورت عملی در حل آنها شتاب کنند.



-اخوان المسلمین و حکومت

گروه دیگر می‌پرسند: آیا در برنامه‌ی اخوان المسلمین، تشکیل حکومت و مطالبه‌ی آن وجود دارد؟ ابزار آنان برای این هدف چیست؟

این گروه از پرسشگران را نیز در حیرت نمی‌گذاردم؛ و به آسانی پاسخ می‌دهم: اخوان المسلمین در تمام برنامه‌ها، آرمان‌ها و کارهای خود، تابع اسلام حنیف، آن هم بر پایه‌ی فهم خود از آن، در آغاز صحبت، درباره‌ی برداشت اخوان المسلمین از اسلام، حکومت یکی از ارکان آن است؛ و اجرای قوانین، همانند ارشاد در آن امری لازم است. از دیر باز خلیفه‌ی سوم فرموده است:

«إنَّ اللهَ یَزَعُ بالسُّلطان ما لا یَزَعُ بالقرآن»[2]

(خداوند با قدرت، کاری را به انجام می‌رساند، که با قرآن به انجام نمی‌رساند.)

پیامبر (ص)حکومت را یکی از حلقه‌های اسلام برشمرده است. در کتاب‌های فقهی ما، حکومت در بخش عقاید و اصول آمده است، نه در بخش فروع و فقه، پس اسلام حکومت است و اجرا؛ قانونگذاری است و آموزش؛ و قانون است و دادرسی؛ و هیچ کدام از یکدیگر جدا نیستند. اگر مصلحی اسلامی راضی شود، که فقیه و مرشد باشد؛ اما تنها احکام را بیان کند؛ در اصول و فروع به مردم آموزش دهد؛ بگذارد که مسؤولان حکومت، قوانینی برای امت وضع کنند، که خداوند بدان اجازه نفرموده است؛ و با زور و سلطه مردم را به مخالفت با اوامر خداوند وادار کنند، در نتیجه صدایش همچون فریاد در ته دره یا کوبیدن آب در‌ هاون، بی‌ثمر است.

گاه پیش می‌آید که مصلحان اسلامی هنگامی که می‌بینند، مسؤولان اجرایی به فرمان‌های خدا گوش فرا می‌دهند. احکام او را اجرا می‌کنند؛ و اجازه می‌دهند آیات و احادیث به مردم ابلاغ شوند، به موعظه و ارشاد قناعت می‌کنند؛ اما همانگونه که می‌بینید، قوانین اسلامی در یک مسیر حرکت می‌کنند؛ و قوانین اجرایی در مسیری دیگر. پس بی‌تفاوتی مصلحان اسلامی درباره‌ی مطالبه‌ی حکومت، جرمی است که کیفر آن جز حرکت، قدرت اجرایی از دست کسانی که پیرو احکام نیستند، چیز دیگری نیست.

ما این سخن روشن را-از پیش خود-نیاورده‌ایم، بلکه اسلام آن را مقرر کرده است. بنابراین اخوان المسلمین حکومت را برای خود نمی‌خواهد. اگر کسی را از میان امت یافت، که آمادگی قبول بار مسئولیت و ادای امانت را دارد؛ و به روش اسلام و قرآن حکومت می‌کند، گروه اخوان المسلمین سربازان، حامیان و یاوران او خواهند بود؛ اما اگر چنین کسی را نیافت، حکومت، از جمله‌ی برنامه‌هایش است؛ و برای رهایی آن از دست هر حکومتی که مجری اوامر خداوند نیست، تلاش خواهد کرد. اخوان المسلمین هوشیارتر از آن است، که با وجود وضع ناگوار امت، بخواهد حکومت را به دست بگیرد. پس نیاز به گذشت زمان است؛ تا معیارهای اخوان المسلمین منتشر و در جامعه پذیرفته شوند؛ و ملت یاد بگیرد که چگونه مصالح عمومی را بر مصالح شخصی و خصوصی ترجیح دهد. سخنی که باید در این جا گفته شود این است که اخوان المسلمین که هیچ کدام از حکومت‌های معاصر-چه حکومت‌های موجود، چه حکومت‌های پیشین-را ندیده است، که این مسئولیت را بر دوش بگیرد؛ یا برای حمایت از اندیشه‌ی اسلامی اعلام آمادگی کند.پس امت باید این حقایق را بداند؛ و از احکام خود، حقوق اسلامی‌اش را مطالبه کند. اخوان المسلمین باید این حایق را مورد توجه قرار دهد.

مطلب دوم: بزرگترین اشتباه بعضی از مردم آن است که می‌پندارند اخوان المسلمین، مرکب هموار بعضی حکومت‌هاست؛ و روشی جز روش خود برگزیده است. این اشتباهی است که اخوان المسلمین و دیگران باید آن را بدانند.






ارجاعات
--------------------------------------------------------------------------------
[1] - سنن‌ أبی‌داوود (ویراستار)

[2] -قد رُویَ عن عمر وعثمان رضی الله عنهما. (ویراستار)